top of page

تسخیر خیابان‌های مجازی

  • Writer: Mehdi Farhangian
    Mehdi Farhangian
  • Nov 18, 2024
  • 3 min read

Updated: Feb 1






یانیس واروفاکیس به ما می‌آموزد که عصر تازه‌ای در سرمایه‌داری آغاز شده است. عصری که ویژگی‌های منحصربه‌فردش آن را از دوره‌های پیشین جدا می‌کند. سرمایه‌داری به پایان رسیده است، اما نه به شیوه‌ای که سوسیالیست‌ها آرزو داشتند. این پایان، جشن پیروزی ما نیست؛ چرا که دشمن قدیمی ما جای خود را به نیرویی تازه داده است: او اسم این دوران جدید را تکنو-فئودالیسم میگذارد.


دورانی که غول‌های شبکه‌های ابری بر جهان حکم می‌رانند. شرکت‌هایی که کمتر از یک درصد درآمدشان از کار کارگرانشان به‌دست می‌آید. اما مابقی این درآمد از کجا می‌آید؟ از داده‌های ما؛ از لایک‌هایی که در یوتیوب می‌زنیم، دشنام‌هایی که در توییتر می‌نویسیم، و عکس‌هایی که در اینستاگرام به اشتراک می‌گذاریم. این شرکت‌ها خدماتی به ظاهر رایگان به ما عرضه می‌کنند، اما در ازای آن، قطعه‌ای از توجه‌مان را می‌قاپند.


واروفاکیس هشدار می‌دهد که این داده‌ها، که به چشم نمی‌آیند، در حقیقت منبعی از قدرت بی‌کران برای این پلتفرم‌ها هستند. قدرتی که به آنها توانایی پیش‌بینی می‌بخشد؛ آنها می‌دانند چه چیزی نگاه ما را می‌رباید، چه چیزهایی ما را برمی‌انگیزد و چگونه می‌توانند ما را به خریدن کالا یا پذیرش ایده‌ای وادار کنند.

مشکل اصلی این پلتفرم‌ها، برخلاف آنچه تبلیغ می‌شود، اخبار جعلی نیست. مسأله‌ نمایش گزینشی واقعیت است.


این پلتفرم‌ها بازتاب هر آنچه هستند که میخواهیم ببینیم. اگر شما به راست افراطی باور دارید و گمان می‌کنید جهان زیر سلطه گلوبالیست‌ها و چپ‌گرایان است، پلتفرم‌ها همان باورهای شما را تایید می‌کنند. اگر چپ‌گرای مقاومتی هستید که معتقدید تمامی بدبختی‌های جهان از دسیسه‌های غرب سرچشمه می‌گیرد، باز هم این پلتفرم‌ها شما را در این تصور غرق می‌کنند. هدف ساده است: خرید توجه شما، به هر قیمتی.


همین چند روز پیش خبر فوت کیانوش سنجری خبر اول توییتر فارسی شد اما در این فضای پیچیده، حقیقت، نه تنها گم شده، بلکه اهمیتش را از دست داده است. انبوه روایت‌ها، تناقض‌ها و تاییدات بی‌پایان، مرز میان واقعیت و خیال را چنان محو کرده‌اند که حقیقت دیگر نیازی به باور یا ادراک ندارد. آنچه باقی می‌ماند، نه حقیقت، که مهی غلیظ از تفسیرهای گزینشی است؛ مِهی که قدرت تشخیص را از ما می‌گیرد.


آنچه از همه هولناک‌تر است، نه فقط زوال حقیقت، بلکه فروپاشی دموکراسی است. راهنمای حیاتمان دیگر اندیشه‌های جمعی یا اصول اخلاقی نیست؛ بلکه ایلان ماسک‌ها و پیتر تیل‌ها شده‌اند. آنها که نه به آزادی باور دارند و نه به برابری، بلکه تنها به یک چیز ایمان دارند: کنترل. کنترل ذهن‌ها، رفتارها و سرنوشت انسان‌ها. در نگاه این غول‌های تکنولوژی، پیش‌بینی رفتار انسان‌ها هدف نهایی نیست؛ بلکه دستکاری این رفتارها، هدایت افکار و در نهایت بازسازی انسان‌ها به شکل ماشین‌های مصرف‌کننده مطیع، ایده‌آل نهایی آنهاست.


برای یانیس واروفاکیسن یکی از خصلت‌های دوران تکنو-فئودالیسم مرگ بازار است . آنچه زمانی ستون فقرات سرمایه‌داری بود، اکنون دیگر در عمل وجود ندارد. رقابت از صحنه محو شده است. در این نظام جدید، غول‌هایی چون لینکداین، با تمام ضعف‌ها و کاستی‌هایش، بی‌رقیب باقی می‌مانند. چرا؟ زیرا سرمایه اصلی آنها دیگر کالا یا خدمت نیست؛ بلکه اطلاعات کاربران است. حتی زمانی که پلتفرمی جدید مثل تیک‌تاک یا دیزنی پلاس ظاهر می‌شود، این ظهورها نمایشی از رقابت واقعی نیستند. آنها به جای به چالش کشیدن غول‌های موجود، مخاطبان تازه‌ای را هدف می‌گیرند.


اما در میان این تاریکی، لحظاتی از مقاومت و امید به چشم می‌خورد. لحظه‌ای که کاربران توییتر تصمیم گرفتند به بلو اسکای مهاجرت کنند، برای من شکوهی بی‌مانند داشت همانند لحظه تسخیر خیابان‌ها، همان‌طور که در جنبش سبز یا جنبش زن، زندگی، آزادی دیده بودیم. لحظه‌ای که مردم علیه ارتجاع ایستادند، علیه نیروهایی که با همه ارزش‌های مدرن—از دموکراسی گرفته تا عدالت و دیگری‌خواهی—سر جنگ داشتند.

این کوچ دیجیتال، هرچند کوچک، برایم یادآور همان تلاشی بود که در خیابان‌ها انجام می‌شد: تلاشی برای مقاومت، برای بهبود وضعیت موجود، برای این که نشان دهیم هنوز هم می‌توانیم با هم باشیم. این حرکت، اعتراضی است علیه نظم تکنو-فئودالیستی که زندگی و افکارمان را بلعیده است. راه پیش رو، بی‌تردید، سخت و پر پیچ‌وخم است. بلو اسکای بی شک با ایده آل ما و با ارزش های دموکراسی خواهانه ما فرسنگها فاصله دارد اما اگر موفق شویم توانسته‌ایم بارقه‌ای از امید را زنده نگه داریم.

 
 
 

Comments


Get in touch

bottom of page